"حکم طلاق" اثر : سید حمید فرد "سکینه" خانم همسایه مون با شوهرش "کریم" چند روز پیش از ماه عسل برگشتن . به این مناسبت هم مهمانی مفصلی براه انداختن . با کلی غذاهای چرب ،خوشمزه و رنگارنگ . هنوز چند ساعتی از رفتن پدر نگذشته بود که . - در خانه باز می شود و پدر سراسیمه می پرد توی حیاط و از اتاق خواب سر در می آورد . _حلیمه ، حلیمه مادر که در آشپزخانه مشغول پیاز خورد کردن بود ، و چشمهایش قرمز و پر اشک بودند . سکه با ارزش تره یا مای بیبی؟
داستان " تک_ پاتک "
داستان کوتاه :"حکم طلاق"
,پدر ,حلیمه ,، ,طلاق ,حکم ,حکم طلاق ,که در ,اتاق خواب ,از اتاق ,و از
درباره این سایت